|
پنج شنبه 7 آذر 1392برچسب:, :: 10:36 :: نويسنده : NIKI
تو را در همه ی شب های تنهایی
مانند مهتاب
دیده ام
که با من سخن می گویی
تو با من راه می روی
حرف می زنی
می خندی
تو با غم هایم اشک می ریزی
در تنهایی ام می مانی
و با قلب سخاوت گرت
آرامم می کنی
و من سر مست از حضورت زنده می شوم.
تو به زیبایی ستارگانی
و به پاکی باد
و از همه خورشیدها روشن تر
و از همه دریاها بزرگتـــــــــــــــــر
تو می آیی
هر شب
به خواب هایم
و پر می کنی زندگی ام را
از حضورت
و من به بهانه ی بودن تو
زنـــــــده مانده ام
با من بمان و حرف بزن
بمان و بگذار من هم
در لحظه لحظه های بودنت
جایی داشته باشم
بمان و بگذار من هم
با قلب رنج دیده ام
اندکی عشــــــــــــــــــــــــق را تجربه کنم.
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |